349

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

 در این شهر کوچک ما خبری نیست و حتی استان هم انگاری خبری نیست .کاش به هیچکس آسیبی نرسه و اموال عمومی هم آسیب نبینه .ظهر داشتم با مادر  در مورد حجاب اختیاری گفتگو میکردیم .مادرم یک محجبه ی کامل است اما به نظر من هم احترام میگذارد که حجاب را دوست ندارم .ولی به من می گوید حتی اگر حجاب آزاد شود این جا شهر کوچکی است که نه پدرت میگذارد بدون روسری بگردی نه حرف اهل کوچه.دیگر به بحث ادامه ندادم و کامل به فکر فرو رفتم  + نوشته شده در  یکشنبه دهم دی ۱۳۹۶ساعت 20:53  توسط Mahnaz  |  349...ادامه مطلب
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 3:36

امروز قدری کتاب کافکا در کرانه رو مطالعه کردم و پی بردم کتاب خواندن ِ عمیق چقدر دلنشین می شود .روزها تصمیم میگیرم قدری کتاب درسی هم مطالعه کنم برای امتحانات اما بی خوابی اجازه نمی دهد و امان از حوصله نداشتن .خواندن درس های عربی آن هم از نوع حفظی و همه شان در بتب ازدواج و از این قبیل برایم سخت است .باید بخوانم حتی اگر به زور شده ،چون اگر این ترم هم مشروط بشوم کارم تمام است و اخراج .و این همه پول پدر و رفت و آمد در این ترم هفتی حرام میشود .و ان همه تعهد .اگر به دست خودم بود انصراف میدادم و از ان دانشگاه می زدم بیرون اما باید به خاطر آینده که شده و به خاطر یه شغل خوب و مستقل شدن ادامه داد تا سال اینده این موقع و ترم نه صبور بود و برای ارشد آماده شد.باید این سخت شدن را در خودم تمرین کنم در مقابل درس های سخت عربی که در عین حال آسان هستند مقاومت نشان دهم .آرزویم بالا بردن معدل کل به معدل هفده هیجده است .و معدل بیست برای ترم هفت .الان کاش گفتن برایم فایده ای ندارد اما ای کاش درست درس خواندن بودم تا این ترم تمام میشدم .برچسب‌ها: درددل 349...ادامه مطلب
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 3:36

  • میخوام برای اتاقم از این ریسه های رنگی بخرم تا اتاق یکم از حالت بی روحی در بیاد.
  • یکمی هم نمد دوزی کنم بچسبونم رو دیوار
  • و یک گل کاکتوس هم بخرم بذارم رو میز .
  • هروز داره کتابام زیاد میشه و جایی براشون نیست ،جا نیست هم برای خریدن کتابخونه .

برچسب‌ها: اتاق من
+ نوشته شده در  سه شنبه پنجم دی ۱۳۹۶ساعت 20:15  توسط Mahnaz  | 
349...
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 113 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53

الان رفتم حیاط یه 

نگاه به آسمون کردم 

شاخ در اوردم 

اینقد ستاره بود تو اسمون 

ماه هم خیلی قشنگ شده 

فاصلشون با زمین هم کم بود 

هیچ تو اسمون ستاره نمیبینم 

برای همین تعجب کردم 

هوا هم انگار هوای عیده 

خیلی خوبه .

لذت بخشه 

349...
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 129 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53

 ماشالله همه کانال های تلگرام 

خبر و تویبت و سیاست و

زنانه .

اینقد خبر های وحشتناک این روزا میخونم 

که مخم سوت میکشه .

واقعا چقد ما مردم مهربونی هستیم 

که اینقد به هم دیگه ظلم میکنیم

همش امارهای بد،گرونی و فلان وبیسارررر

349...
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 122 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53

 در اضطراب، درک بیهودگی حیات، لذت یادگیری، وحشت آینده، خستگی تکرار غوطه می خورم و غرق نمی شوم. 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۶ساعت 14:16  توسط Mahnaz  | 
349...
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 126 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53

صبح با خوردن سیرابی دستپخت مامان ،در خانه مادربزرگ شروع شد.از دیشب نون بربری مونده بودیم گذاشتیم تا داغ بشود و بخوریم .بعد از خوردن آن صبحانه آمدیم خانه و من بعد مدت دوهفته رفتم به حمام .خواهر هم رفتند کلاس ریاضی .امتحانات آنها هم از همین فردا با درس قرآن شروع میشود .تا ظهر چنل های تلگرامو چک کردم و کم کم خواب بر من غلبه کرد و تا ساعت چهار کنار بخاری خواب لذت بعدازظهر لذت بخشی را تجربه کردم.رفتیم بیرون ،دوری زدیم و با خریدن شیرینی از محل این دور زدن را شیرین کردیم اما از این شیرینی فقط یکی به من رسید چون قسمت خانه عمه جان شد .عمه جان هم با خواهر شوهرش و جاریش دلمه درست می‌کردند برای فردایشان .بعد از نیم ساعتی و خوردن یکی از آن شیرینی خانه عمه جان را ترک کردیم . و در خانه دعوا بر سر شام بود که بالاخره بعد از گریه های و اخم و تخم های خواهر و برادر،پدر رفتند یه کیلویی برنج ایرانی خریدند و مادر هم زرشک پلو بار گذاشتند.ویکی از کمپوت های هلو راخم نوش جان کردیم . خاطرات روزانه نویسیبرچسب‌ها: خاطرات روزانه نویسی 349...ادامه مطلب
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 131 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53

بعد از پیام دادن آن شب ،همین الان دختردایی کتاب های عزیزمو آورد.چه تیپی داره این دختر دایی ما .بعضی وقتا به مدت کوتاهی بهش حسودیم میشود .به خاطر پول باباش میتونه هرچیزی بخره و هر کاری انجام بده.زمان قدیم بیش از حد بهش حسودیم میشد اما الان خیلی کم.زمان قدیم هرسال دوچرخه جدید و اسکیت میخرید اما دریغ از من که یکدفعه هم نتوانستم دوچرخه ای بخرم .هر چه اصرار میکردم نمیخریدند کودک بودم و از وضعیت مالی بیخبر .اما الان به درک وضعیت مالی رسیدم و پذیرفتم. + نوشته شده در  شنبه نهم دی ۱۳۹۶ساعت 11:43  توسط Mahnaz  |  349...ادامه مطلب
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 126 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53

این دل عزیز تر از جانم خیلی دلش میخواهد از این سایت های انار گل و کاردستی مانتوی گل گلی سفارش بدهدد.از مانتوهای گل گلی که فانتزی و دخترانه هستند خیلی خوشم می آید .اما به علت قیمت های نجومی آن از عهده سفارش و خریدشان بر نمی آیم و همینطور خیلی از این مانتو ها سایز مرا ندارند و باید تصمیم جدی برای لاغر شدن بگیرم .و ااگر این دو مورد هم نبودند باز اجازه خرید از سوی خانواده نداشتند که برمیگردد به بدبین بودنشان .در آینده که مستقل بشوم صددرصد از این سایتها خرید خواهم کرد و اگر ضرری نداشته باشد ادامه خواهم داد . + نوشته شده در  شنبه نهم دی ۱۳۹۶ساعت 18:12  توسط Mahnaz  |  349...ادامه مطلب
ما را در سایت 349 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahnazmaahnaz بازدید : 129 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53